کد مطلب:316694
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:193
رسم زمونه
عجب رسمیه رسم زمونه
برادر میره، خواهر می مونه
یكی شهید و، یكی اسیره
دلم از غصه، داره می میره
مظلوم حسین جان
در دشت و صحرا، جسم شهیدان
پامال زیر، سم سوران
از خیمه می زد، آتش زبانه
دشمن در آن جا، با تازیانه
مظلوم حسین جان
یكسو سكینه، فریاد می زد
داد از جفای، صیاد می زد
یكسو رقیه، دستش به رویش
چون قلب زینب، آشفته مویش
مظلوم حسین جان
زهرا فغان در، مواج می كرد
دشمن به خیمه، تاراج می كرد
یكتن به دوشش، یك گاهواره
یكتن به مشتش، یك گوشواره
مظلوم حسین جان
در آسمان ها، امواج دود است
هر كس كه بینی، رویش كبود است
دردانه طفلی، خوابش گرفته
پیراهن او، آتش گرفته
مظلوم حسین جان
صداش گرفته، بس ناله كرده
پای كوچولوش، آبله كرده
موهاش پریشون، رنگش پریده
سه ساله دختر، قدش خمیده
مظلوم حسین جان
[ صفحه 96]